معنی کاشف سل

گویش مازندرانی

سل

سیل، بیماری سل، سرشت طبع

فرهنگ فارسی آزاد

سل

سِلّ، بیماری سل- ضعف- لاغری

لغت نامه دهخدا

سل

سل. [س ُل ل / س ِل ل] (ع اِ) قرحه ای که در شش حادث میشود پس ذات الریه یا ذات الجنب یا بعد زکام و نزله یا بعد سرفه کهنه و آن را تب و قی لازم است. (منتهی الارب) (آنندراج). قرحه ای که در شش حادث شود، تب دق. (ناظم الاطباء):
دلم تنوره و عشق آتش و فراغ تو داغ
جگر معلق بریان و سل بوده کباب.
طیان.
رجوع به سل شود.

سل. [س ِ] (اِ) سلاحی مر هندوان را مانند زوبین. (ناظم الاطباء). نام یکی از اسلحه ٔ هندوان باشد و زوبین همان است. (برهان). || نام مرضی است. (برهان). بیماری و قرحه ای که بیشتر در شش پدید آید و کم کم آنرا فاسد کرده و ناپدیدش کند. (از ناظم الاطباء). از عربی سِل ّ:
همی بگداخت برف اندر بیابان
تو گفتی باشدش بیماری سل.
منوچهری.
بی خدمت تو خود نتوانم سه روز بود
کین هجر جانگدازتر آمد مرا ز سل.
سوزنی.
سده و دیدان و استسقاء و سل
کسرو ذات الصدر و لاغ و درد دل.
(مثنوی).
رجوع به ماده ٔ بعد شود. || کاهش. (دهار) (مهذب الاسماء).

سل. [س ُ] (فرانسوی، اِ) یکی از مواضع اجسام کلوئیدی «سل » است و آن حالتی است که ذرات کلوئیدی کاملاً در مایع حلال پراکنده شده و ظاهراً بصورت محلول اجسام بلوری درآمده و مسیل ها بواسطه ٔ ذرات مایع حلال کاملاً از یکدیگر جدا شده باشند. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 12).

سل. [س َل ل] (ع ص) مرد دندان ریخته. رجل سل. || (اِ) خنوری که در وی طعام و جز آن نهند. ج، سلال. || (مص) برکشیدن شمشیر از غلاف. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). برکشیدن شمشیر و جز آن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). کشیدن شمشیر. (دهار). || باصطلاح اطباء بریدن رگ را گویند. (آنندراج).

سل. [س َ] (اِ) چیزی باشد که از چوب وفلاشه درهم بندند و با آن از آب گذرند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || شش و ریه. (ناظم الاطباء). شش را نیز گفته اند که عربان ریه گویند. (برهان). || کشتی که به عربی سفینه خوانند. (برهان) (آنندراج). کشتی. (ناظم الاطباء):
زهی بزم عیش ترا زهره مطرب
زهی بحر جاه ترا آسمان سل.
سراج الدین قمری (از آنندراج).
|| داغ ولی به معنی داغ مطلق نیست بلکه بخصوص داغ شریان است که صدغ است که درد شقیقه است و خیالات و منبع نزول آب را مانع است. (رشیدی) (آنندراج):
سل کرد بدست چابکی زود
هر مجری کآب تیره را بود.
خاقانی.
|| سرود و نغمه. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

سل

بیماری واگیردار که از طریق باکتری کخ منتقل می‌شود و به قسمت‌های مختلف بدن سرایت می‌کند اما سل ریوی شیوع بیشتری دارد و عوارض آن ضعف بنیه، لاغری، کم‌خونی، تنگی نفس، سرفه، و خارج شدن خون یا اخلاط از سینه است،

معادل ابجد

کاشف سل

491

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری